اقتصاد را حرفه ای بخوانید
لوگو
کد خبر: ۹۲

غول گازی جدید ایران از راه رسید!

کشف میدان عظیم گازی “پازن” در جنوب ایران، اگرچه یک موفقیت بزرگ زمین‌شناسی و بارقه امیدی در دل بحران فزاینده ناترازی انرژی کشور است، اما تحلیل عمیق موانع “روی زمین” نشان می‌دهد که این کشف به تنهایی یک “عامل تغییردهنده بازی” (Game Changer) نخواهد بود.

غول گازی جدید ایران از راه رسید!
تبلیغات

 سرنوشت پازن بیش از آنکه به ذخایر زیرزمینی آن وابسته باشد، به متغیرهای ژئوپلیتیک، تنگناهای مالی-فناورانه ناشی از تحریم‌ها و توانایی نظام اجرایی کشور برای غلبه بر ناکارآمدی‌های تاریخی گره خورده است. این میدان، در بهترین حالت، یک مُسکّن حیاتی برای جلوگیری از فروپاشی صنعتی خواهد بود، نه راه‌حلی برای پایان دادن به بحران ساختاری انرژی.

۱.کالبدشکافی کشف: اعداد چه می‌گویند؟

میدان “پازن”، که در مرز استان‌های فارس و بوشهر واقع شده، پس از ۸ سال وقفه اکتشافی، مشخصات فنی چشمگیری را به نمایش گذاشته است که آن را به بزرگترین میدان گازی کشف‌شده در خشکی ایران تبدیل می‌کند.

مشخصه فنی برآورد اولیه اهمیت استراتژیک و مقایسه
ذخیره گاز درجا ۱۰ تریلیون فوت مکعب (TCF) تثبیت و تقویت جایگاه ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گاز جهان.
حجم گاز قابل استحصال ~۷ تریلیون فوت مکعب (TCF) معادل تولید ۱۷ تا ۱۸ سال یک فاز استاندارد پارس جنوبی.
لایه نفتی قابل برداشت ~۲۰۰ میلیون بشکه نفت خام یک “شیرین‌کننده مالی”؛ منبع درآمدی فوری با قابلیت نقدشوندگی بالا حتی در شرایط تحریم برای تأمین مالی فاز گازی.
زمان‌بندی اعلامی ۴۰ ماه تا اولین تولید یک “سیگنال سیاسی” که با واقعیت‌های فنی و تاریخچه پروژه‌های داخلی (تأخیرهای بالای یک دهه) در تضاد کامل است.

۲. پازن در زمین بحران: چرا این کشف حیاتی است؟

این کشف در خلأ رخ نداده، بلکه پاسخی بالقوه به بحران عمیق “ناترازی انرژی” ایران است؛ بحرانی که یک “حلقه معیوب بازخورد منفی” ایجاد کرده است:

  • کسری عظیم گاز: کسری روزانه در زمستان بین ۲۵۰ تا ۳۵۰ میلیون متر مکعب است که صنایع استراتژیک (پتروشیمی، فولاد، سیمان) و نیروگاه‌ها را فلج می‌کند.
  • شکاف رشد: رشد سالانه مصرف گاز (۴.۸%) از رشد تولید (۳.۸%) پیشی گرفته است.
  • حلقه معیوب بازخورد منفی:
  1. کسری گاز ← قطع گاز صنایع و نیروگاه‌ها.
  2. توقف تولید صنعتی ← کاهش رشد اقتصادی و درآمدهای دولت.
  3. کاهش درآمدهای دولت + تحریم ← ناتوانی در سرمایه‌گذاری (نیاز ۴۵ میلیارد دلاری).
  4. عدم سرمایه‌گذاری ← افت فشار میادین و تشدید کسری گاز.

پازن با پتانسیل تولید روزانه ۷۵ تا ۹۵ میلیون متر مکعب، می‌تواند ۲۵ تا ۳۰ درصد از این کسری را جبران کند و این حلقه معیوب را موقتاً تضعیف نماید.

۳. پرسش ۴۰ ماهه: آیا زمان‌بندی اعلامی واقع‌بینانه است؟ خیر.

وعده تولید ۴۰ ماهه، بیش از یک پیش‌بینی فنی، یک سیگنال سیاسی با هدف نمایش اقتدار و مدیریت بحران است. موانع کلیدی زیر، تحقق این وعده را تقریباً غیرممکن می‌سازند:

مانع کلیدی شرح مانع مصداق بارز
مانع ژئوپلیتیک (تحریم‌ها) انزوای مالی و فعال شدن “مکانیسم ماشه”، دسترسی به سرمایه‌گذاری چند میلیارد دلاری را مسدود کرده است. خروج شرکت فرانسوی توتال از قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی.
مانع فناورانه وابستگی به تجهیزات پیچیده (توربین‌ها و کمپرسورها) که تولیدکنندگان اصلی آن (زیمنس، بیکر هیوز) از همکاری با ایران منع شده‌اند. اتکا به جایگزین‌های داخلی یا شرقی، به معنای کاهش بازدهی و افزایش هزینه‌های بلندمدت است.
مانع اجرایی (سابقه داخلی) تاریخچه پروژه‌های انرژی ایران مملو از تأخیرهای عظیم است. استاندارد جهانی برای چنین میادینی ۷ تا ۱۰ سال است. پالایشگاه بیدبلند: ۱۷ سال از تصویب تا بهره‌برداری. پروژه‌های ۳۵ ماهه: تنها ۵۰-۶۰% پیشرفت پس از اتمام موعد.

ریسک اصلی: عدم تحقق این وعده، اعتبار دولت را خدشه‌دار کرده و سرمایه‌گذاران بالقوه آینده را بیش از پیش دلسرد خواهد کرد.

۴. تحلیل عمیق و چشم‌انداز استراتژیک

ارزش واقعی و سرعت توسعه پازن به متغیرهای حیاتی و انتخاب‌های استراتژیک دشواری بستگی دارد:

الف) کیفیت گاز (شیرین یا ترش؟): این مهم‌ترین متغیر فنی است.

  • گاز شیرین: نیازمند فرآوری حداقلی است. هزینه‌ها و زمان توسعه را به شدت کاهش می‌دهد و امید به تحقق زمان‌بندی (هرچند با تأخیر) را زنده نگه می‌دارد.
  • گاز ترش: نیازمند ساخت پالایشگاه‌های گران‌قیمت و پیچیده “شیرین‌سازی” است که در شرایط تحریم، زمان‌بندی ۴۰ ماهه را کاملاً از دسترس خارج می‌کند.

ب) تخصیص گاز (مصرف داخلی یا تزریق؟): کشف پازن، ایران را در برابر یک “معضل استراتژیک” قرار می‌دهد:

  • گزینه ۱ (تسکین فوری): تخصیص گاز به صنایع و نیروگاه‌ها برای جلوگیری از خاموشی و توقف تولید.
  • گزینه ۲ (پایداری بلندمدت): تزریق گاز به میادین نفتی فرسوده برای حفظ سطح تولید نفت خام (EOR).

پازن این معضل را حل نمی‌کند، بلکه آن را تشدید می‌کند و یک رقابت بی‌رحمانه داخلی بر سر هر مولکول گاز ایجاد خواهد کرد.

ج) سناریوی محتمل و نقش نهایی:

با فرض توسعه با تأخیر (۸ تا ۱۰ ساله)، بخش بزرگی از تولید پازن توسط رشد فزاینده تقاضای داخلی بلعیده خواهد شد. بنابراین:

  • نقش محتمل: پازن یک مُسکّن حیاتی خواهد بود که از یک فاجعه اقتصادی جلوگیری می‌کند، اما تراز انرژی کشور را به طور بنیادین اصلاح نخواهد کرد.
  • صادرات: با توجه به ابعاد کسری داخلی، تخصیص گاز پازن به صادرات در میان‌مدت کاملاً منتفی است.
  • شرط تحقق پتانسیل: عبور از نقش “مُسکّن” و تبدیل شدن به یک “عامل تحول”، نیازمند اصلاحات بنیادین است: اصلاح قیمت‌گذاری انرژی، بهبود کارآمدی پروژه‌ها و مهم‌تر از همه، حل بن‌بست ژئوپلیتیک برای جذب سرمایه و فناوری جهانی.

بدون این تغییرات ساختاری، پازن در معرض این خطر جدی قرار دارد که به فصلی دیگر در تاریخ طولانی “پتانسیل‌های عظیم اما تحقق‌نیافته” ایران تبدیل شود.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
پربازدیدترین اخبار