زنگ خطر برای تهران/ فرصت زیادی نمانده است!
تهران در حال تجربه یکی از بیسابقهترین و هولناکترین بحرانهای آبی در تاریخ خود است. در حالی که مقامات رسمی از «آمادگی برای شرایط سخت» سخن میگویند، آمارها و تحلیلهای کارشناسان تصویری به مراتب تیرهتر را به نمایش میگذارد: ذخایر سدهای پایتخت به «حجم مُرده» خود رسیدهاند و سد امیرکبیر (کرج) تنها برای تأمین آب شرب تهران به مدت کمتر از دو هفته آب دارد. رئیس فدراسیون صنعت آب ایران این وضعیت را نتیجه یک «شکست کامل» در سیاستگذاری و عدم صداقت با مردم میداند.
آمار رسمی ارائه شده توسط شرکت آب منطقهای تهران، عمق فاجعه را نمایان میسازد. به گفته بهزاد پارسا، مدیرعامل این شرکت، در حال حاضر تنها ۱۴ میلیون مترمکعب آب پشت سد امیرکبیر ذخیره شده که معادل ۸ درصد از کل ظرفیت این سد است. ورودی آب به سدهای تهران نیز نسبت به سال آبی گذشته ۴۳ درصد کاهش یافته است.
عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور نیز تأیید میکند که سدهای کرج، لار و ماملو در مهرماه به حجم مرده رسیدهاند و سد لتیان نیز در آبان ماه به همین نقطه خواهد رسید. این یعنی هرچند جریان حداقلی آب همچنان برقرار است، اما دیگر امکان برداشت از حجم ذخیره سدها وجود نخواهد داشت.
ریشههای بحران: زنجیرهای از تصمیمات غلط
رضا حاجی کریم، رئیس فدراسیون صنعت آب ایران، در تحلیلی جامع، این بحران را نه صرفاً محصول خشکسالی، بلکه نتیجه مجموعهای از سیاستهای اشتباه میداند:
- 
	
بارگذاری بیش از حد جمعیت: او با اشاره به تراکم جمعیتی تهران که از شهرهایی مانند نیویورک و پکن بیشتر است، تأکید میکند: «ما اساساً مجاز به چنین بارگذاری سنگینی نبودیم، اما همچنان بدون توجه به ظرفیت آبی، مجوز ساختوساز صادر میشود.»
 - 
	
شکست کامل در الگوی توسعه: حاجی کریم با صراحت اعلام میکند: «در تدوین الگوی توسعه برای تهران و تبیین سیاستهای آبی آن، شکست کامل رخ داده است. آب سدهای ماملو، طالقان و کرج اصلاً برای تهران نبوده و با خط لوله به اینجا کشیده شدهاند.»
 - 
	
اولویتهای وارونه؛ هدررفت ۲۵ درصدی در مقابل انتقال ۸ درصدی: او به یک پارادوکس مدیریتی تکاندهنده اشاره میکند: «کل آبی که از پروژه عظیم انتقال آب طالقان به تهران میرسد، حدود ۸۰ میلیون مترمکعب در سال است که تنها ۸ درصد به منابع آب تهران میافزاید. در همین حال، میزان آب «به حساب نیامده» شامل تلفات شبکه و برداشت غیرمجاز در تهران حدود ۲۵ درصد است. چرا به جای خشکاندن دشت قزوین، این مشکل داخلی را حل نمیکنیم؟»
 
راهکارهای خیالی در برابر بنبست مالی
این کارشناس ارشد، راهحلهایی مانند بارورسازی ابرها، آبهای ژرف یا انتقال آب از دریای جنوب را بیشتر شبیه به «قصه و لالایی» میداند که جامعه را از موضوعات اصلی غافل میکند. از سوی دیگر، حل مشکلات واقعی مانند نوسازی شبکه فرسوده آب تهران نیازمند بودجهای بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است، در حالی که کل بودجه سالانه آب کشور تنها ۶۰ هزار میلیارد تومان است که بخش عمده آن نیز صرف تعهدات جاری دولت میشود.
راهکار اول و آخر: صداقت با مردم
به باور حاجی کریم، اولین، واجبترین و مؤثرترین اقدام، نه پروژههای عمرانی، بلکه گفتگوی شفاف و صریح با مردم است. او با انتقاد از عدم انتشار عمومی آمارها میگوید: «آیا ما به صورت شفاف و صریح به مردم گفتهایم که تهران آب ندارد؟ هشدار و خواهش کافی نیست. باید مانند تجربه موفق شهر کیپتاون در آفریقای جنوبی، با ارائه صادقانه آمار و اطلاعات، مشارکت مردمی را برای عبور از این بحران جلب کنیم. مردم آگاه و قابل اعتماد هستند و نباید از گفتن واقعیتها به آنها هراسید.»