شمارش معکوس برای بازگشت مازوت و آلودگی هوا
در حالی که خاطره تلخ خاموشیهای زمستان گذشته هنوز در ذهن شهروندان باقی است، دولت با یک رکوردشکنی بیسابقه به استقبال فصل سرد میرود: برای نخستین بار، تمام ظرفیت ۳.۲ میلیارد لیتری مخازن سوخت مایع نیروگاههای کشور به طور کامل از گازوئیل پر شده است. این اقدام، یک شمشیر دولبه است؛ از یک سو، امیدی برای جلوگیری از قطع برق در روزهای اوج سرما و از سوی دیگر، اعترافی بزرگ به بحران عمیق “ناترازی گاز” و پیشدرآمدی برای بازگشت احتمالی آلودگی شدید هوا به کلانشهرها.

زمستان ۱۴۰۳ با خاموشیهای برنامهریزی نشده، یک زنگ خطر جدی را برای امنیت انرژی کشور به صدا درآورد. ریشه بحران، یک معادله ساده اما مرگبار بود: با شروع سرما، مصرف گاز در بخش خانگی سر به فلک کشید و شرکت ملی گاز برای جلوگیری از افت فشار شبکه، شیر گاز ورودی به نیروگاهها و صنایع را محدود کرد. در آن سو، نیروگاهها با مخازن سوخت جایگزین (گازوئیل) که تنها نیمی از آن پر بود (حدود ۱.۶ میلیارد لیتر)، غافلگیر شدند و توان تولید پایدار برق را از دست دادند. نتیجه، خاموشیهایی بود که زندگی روزمره و اقتصاد کشور را مختل کرد.
آمادهباش با “باک پر”؛ موفقیت یا مُسکّن؟
امسال اما سناریو متفاوت آغاز میشود. وزارت نیرو و نفت در ۶ ماهه گرم سال، با یک تلاش هماهنگ، موفق شدند نه تنها عقبماندگی سال گذشته را جبران کنند، بلکه با پر کردن کامل مخازن، یک “سپر دفاعی” ۳.۲ میلیارد لیتری در برابر بحران زمستانه ایجاد کنند. این ذخیره عظیم، در تئوری، به این معناست که حتی اگر تحویل گاز به نیروگاهها به صفر نزدیک شود، توان تولید برق برای مدتی قابل توجه وجود خواهد داشت.
اما کارشناسان انرژی این اقدام را نه یک “موفقیت”، بلکه یک “راهحل پرهزینه و موقتی” برای سرپوش گذاشتن بر یک بیماری مزمن میدانند: ناترازی ساختاری گاز طبیعی. ایران، با وجود داشتن دومین ذخایر گاز جهان، به دلیل عدم سرمایهگذاری در تولید، فرسودگی شبکه و الگوی مصرف ویرانگر، در زمستان قادر به تأمین تقاضای داخلی خود نیست. پر کردن مخازن گازوئیل، در واقع پذیرش این شکست و انتخاب بین “بد” (خاموشی) و “بدتر” (آلودگی هوا و هزینه اقتصادی گزاف) است.
چالش بزرگ پیش رو؛ مدیریت مصرف سوخت
گزارش به درستی هشدار میدهد که صرفاً داشتن مخازن پر، تضمینی برای عبور بیدردسر از زمستان نیست. موفقیت نهایی به یک مدیریت هوشمند و متمرکز بستگی دارد که هنوز نشانههای آن آشکار نیست:
- اولویتبندی هوشمند: آیا گازوئیل گرانقیمت به نیروگاههای مدرن و راندمان بالا (سیکل ترکیبی) تخصیص مییابد یا در کورههای نیروگاههای فرسوده و کمبازده (که برای تولید هر مگاوات برق، سوخت بیشتری میبلعند) هدر خواهد رفت؟
- هماهنگی بیندستگاهی: کلید موفقیت در دستان یک “رگولاتور بالادستی” قدرتمند است که بتواند بین شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت (تأمینکننده سوخت) و وزارت نیرو (مصرفکننده سوخت) هماهنگی ایجاد کند. بدون چنین نهادی، رقابتهای سازمانی و ناهماهنگیها میتواند این ذخیره استراتژیک را به سرعت نابود کند.
سخن پایانی
زمستان ۱۴۰۴ آزمون بزرگی برای مدیریت انرژی کشور خواهد بود. دولت با فراهم کردن سوخت مایع، توپ را به زمین “مدیریت بهینه” و البته “میزان سرمای هوا” انداخته است. شهروندان شاید امسال با خاموشی کمتری مواجه شوند، اما باید خود را برای پرداخت هزینه آن از طریق تنفس هوای آلودهتر و تحمیل هزینههای پنهان به اقتصاد ملی آماده کنند، مگر آنکه یک انقلاب در مدیریت مصرف و تخصیص سوخت رخ دهد.