شبیخون شهرداری به خاطره جمعی تهرانیها
تیغه سرد بولدوزرها بار دیگر بر پیکر فرهنگ و هنر این شهر کشیده شد و این بار، قلب تپنده محوطه تئاتر شهر، یعنی حوض مدور و خاطرهانگیز آن را نشانه گرفت.
در یک اقدام غافلگیرکننده و در ادامه پیشرویهای سریالی شهرداری تهران به حریم این بنای ملی، یکی از مهمترین المانهای هویتی و بصری تئاتر شهر با خاک یکسان شد تا محوطه آن به یک بیابان بتنی یکدست تبدیل شود.
تخریب یک نماد، نه فقط یک حوض!
آن حوض دایرهای، فقط یک سازه سیمانی پر از آب نبود؛ بلکه بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگی پایتخت بود. آنجا نقطه تلاقی رهگذران چهارراه ولیعصر با دنیای هنر بود؛ سکویی برای نفس تازه کردن، میعادگاهی برای هنرمندان و از همه مهمتر، صحنهای زنده برای تئاتر خیابانی بود که حالا آخرین سنگر خود را نیز از دست داده است. تخریب این حوض، به معنای واقعی کلمه، خاموش کردن چراغ یکی از معدود فضاهای عمومی شهر برای بروز خلاقیت هنری است.
سیاست حذف سیستماتیک: یک حمله ادامهدار
این اقدام را نمیتوان یک تصمیم عمرانی ساده تلقی کرد. این حلقه آخر از زنجیره تعرضهای چندین ساله شهرداری به هویت و منظر تئاتر شهر است. سالهاست که کارشناسان و هنرمندان نسبت به محاصره این بنای ارزشمند با سازههای بیربط، تغییرات غیراصولی در محوطه و حذف تدریجی نشانههای هویتی آن هشدار میدهند. تخریب کامل حوض، تیر خلاصی بود به تمام این هشدارها و نشان داد که ارادهای سیستماتیک برای دگرگون کردن چهره این مجموعه فرهنگی وجود دارد.
این عملیات، سوالات بزرگ و بیپاسخی را مطرح میکند: این تخریب با مجوز کدام نهاد فرهنگی و میراثی صورت گرفته است؟ چه طرح جایگزینی برای این فضای حیاتی در نظر گرفته شده؟ آیا قرار است روح تئاتر شهر در زیر لایهای ضخیم از بتن و سیمان برای همیشه مدفون شود؟ سکوت نهادهای نظارتی و انجمنهای هنری در برابر این «جنایت فرهنگی» تا کی ادامه خواهد داشت؟ این دیگر یک عملیات بهسازی نیست؛ این یک اعلام جنگ آشکار علیه هویت شهری و خاطرات مشترک یک ملت است.