اقتصاد را حرفه ای بخوانید
لوگو
کد خبر: ۲۲۱

اقتصاد خوزستان زیر آوار خاک

بار دیگر آسمان خوزستان، قلب تپنده انرژی و کشاورزی ایران، رنگ خاک به خود گرفت و نفس‌های میلیون‌ها نفر به شماره افتاد. صدور “هشدار سطح قرمز” برای شهرهای دشت آزادگان و هویزه و اعلام وضعیت “ناسالم” برای دست‌کم هفت شهر دیگر، فراتر از یک خبر هواشناسی، اعلام وضعیت اضطراری برای اقتصادی است که زیر بار سنگین ریزگردها در حال خفگی است.

اقتصاد خوزستان زیر آوار خاک
تبلیغات

 این گرد و غبار، تنها یک پدیده زیست‌محیطی نیست؛ بلکه یک ماشین محاسبه هزینه است که به طور مستقیم و غیرمستقیم، تولید ناخالص داخلی استان و کشور را هدف گرفته و صورت‌حسابی نجومی روی دست اقتصاد ایران می‌گذارد.

هزینه‌های یک روز گرد و غبار چقدر است؟

وقتی شاخص آلودگی هوا از مرزهای استاندارد عبور می‌کند، چرتکه اقتصاد شروع به کار می‌کند. هزینه‌های این بحران را می‌توان در سه لایه تحلیل کرد:

  1. هزینه‌های مستقیم و آنی:
  • فلج شدن کسب‌وکارها: با هر موج شدید گرد و غبار، ادارات، مدارس، دانشگاه‌ها و بسیاری از کسب‌وکارهای خصوصی تعطیل می‌شوند. این تعطیلی به معنای توقف چرخ تولید و خدمات و کاهش مستقیم بهره‌وری است.
  • فشار بر نظام سلامت: اورژانس‌ها و بیمارستان‌ها مملو از بیمارانی می‌شود که دچار حملات تنفسی و قلبی شده‌اند. هزینه درمان، دارو و بستری این بیماران، بار سنگینی بر دوش نظام بهداشت و درمان و بودجه خانوارها تحمیل می‌کند.
  • اختلال در لجستیک و حمل‌ونقل: کاهش دید افقی، پروازهای فرودگاه‌ها را لغو یا با تأخیر مواجه کرده و تردد در جاده‌های ترانزیتی استان را کند و خطرناک می‌سازد. این اختلال، زنجیره تأمین کالا را در یکی از استراتژیک‌ترین مناطق کشور مختل می‌کند.
  1. هزینه‌های پنهان و ویرانگر:

  • مرگ تدریجی کشاورزی: ذرات ریزگرد با نشستن بر روی برگ گیاهان و محصولات زراعی، فرآیند فتوسنتز را مختل کرده و رشد آن‌ها را متوقف می‌کنند. این پدیده، کیفیت و حجم محصولات کشاورزی، از گندم تا خرما را به شدت کاهش داده و امنیت غذایی منطقه را تهدید می‌کند. کشاورزی خوزستان در حال جنگی نابرابر با بیابان‌زایی است.
  • استهلاک زیرساخت‌های استراتژیک: این گرد و غبار خورنده، عمر مفید تأسیسات حساس نفتی و گازی، نیروگاه‌های برق، پست‌های فشار قوی و تجهیزات صنعتی را کاهش می‌دهد. هزینه تعمیر، نگهداری و پاک‌سازی این زیرساخت‌های حیاتی، یک هزینه پنهان و سرسام‌آور برای اقتصاد ملی است.
  1. هزینه استراتژیک؛ فرار سرمایه و مغزها:

شاید ویرانگرترین هزینه بلندمدت این بحران، “مهاجرت اقلیمی” باشد. کدام نیروی کار متخصص، مدیر یا سرمایه‌گذار حاضر است در شهری زندگی و سرمایه‌گذاری کند که فرزندش نمی‌تواند در آن نفس بکشد؟ تداوم این وضعیت به فرار تدریجی سرمایه‌های انسانی و مالی از خوزستان منجر می‌شود و قطب اقتصادی کشور را از درون تهی می‌سازد.

ریشه‌ها عمیق‌تر از باد است

اعلام اینکه کانون‌های گرد و غبار در عراق و سوریه فعال شده‌اند، تنها بخشی از ماجراست. ریشه اصلی این بحران در “مدیریت غلط منابع آب” در سطح منطقه‌ای نهفته است. سدسازی‌های بی‌رویه، عدم تخصیص حقابه‌های زیست‌محیطی و خشک شدن سیستماتیک تالاب‌ها و هورهای بین‌المللی (مانند هورالعظیم)، میلیون‌ها هکتار زمین مرطوب را به کانون‌های فعال تولید گرد و غبار تبدیل کرده است.

هشدار قرمز در خوزستان، زنگ خطری برای کل اقتصاد ایران است. این دیگر یک پدیده فصلی قابل تحمل نیست، بلکه یک تهدید دائمی برای امنیت انرژی، امنیت غذایی و پایداری اجتماعی کشور است. حل این بحران نیازمند یک دیپلماسی فعال منطقه‌ای در حوزه آب و سرمایه‌گذاری فوری و گسترده در پروژه‌های تثبیت خاک و احیای تالاب‌هاست. در غیر این صورت، باید منتظر روزی باشیم که صورت‌حساب کامل این خفقان اقتصادی، بر سر کل کشور آوار شود.

 

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
پربازدیدترین اخبار