اعتراف تکاندهنده یوزارسیف پس از ۱۷ سال
مصطفی زمانی، بازیگری که نزدیک به دو دهه پیش با نقش “یوسف پیامبر” یکشبه به شهرت رسید و چهرهای آرام و معصوم از خود در ذهن مخاطبان حک کرد، در اظهاراتی بیسابقه و تکاندهنده، از بزرگترین ترس زندگیاش پرده برداشت. او در یک واگویه شخصی، به شکاف عمیق میان تصویر بیرونی و دنیای درونی خود اعتراف کرده و عنوان داشته که همواره از این میترسد که مردم به “دل خراب” او پی ببرند؛ جملهای که تصویری کاملاً متفاوت از این ستاره سینما و تلویزیون به نمایش میگذارد.

در دنیای پر زرق و برق شهرت، کمتر شخصیتی حاضر میشود تا نقاب از چهره بردارد و از ترسها و تضادهای درونی خود سخن بگوید. اما مصطفی زمانی، بازیگری که کارنامهاش با نقشهای مثبت و عاشقپیشه گره خورده، در یک اعتراف نادر، تصویری کاملاً متفاوت و انسانیتر از خود ارائه داده است.
شکاف میان “تصویر” و “واقعیت”
این بازیگر مطرح که موفق به کسب سیمرغ بلورین نیز شده است، بزرگترین فوبیای خود را “شناخته شدن” عنوان میکند. اما نه شناخته شدن به معنای شهرت، بلکه پی بردن مردم به واقعیت درونیاش. او به صراحت بیان میکند که تصویری که از او در ذهنها ساخته شده، یک ظاهر زیبا و پاک است، در حالی که درون خود را “خراب” توصیف میکند. این ترس دائمی از “رو شدن دست” و فهمیدن حقیقت توسط مردم، لایهای عمیق و پیچیده به شخصیت او اضافه میکند که پیش از این برای مخاطبانش پنهان بود.
او حتی پا را فراتر گذاشته و اذعان میکند که گاهی با همین تصویر بیرونی و محبوبی که از او وجود دارد، خودش را سرگرم و گول میزند تا با واقعیت درونی خود مواجه نشود. این اظهارات، نشاندهنده فشاری است که شهرت و تصویرسازی رسانهای بر روان یک هنرمند وارد میکند و او را در دوگانگی میان “آنچه هست” و “آنچه باید به نظر برسد” گرفتار میسازد.
رودربایستی حرفهای و انتخابهای اجباری
این واگویهها تنها به زندگی شخصی محدود نمیشود. این ستاره سینما فاش ساخته که بخش قابل توجهی از فیلمهایی که در کارنامهاش ثبت شده را نه از روی علاقه، بلکه به دلیل “رودربایستی” بازی کرده است. به نظر میرسد فاصله میان نیت اولیه در هنگام خواندن فیلمنامه و آنچه در عمل هنگام ساخت فیلم اتفاق میافتد، چالشی جدی برای او بوده و باعث شده تا از بازی در برخی آثارش لذت نبرد و احساس پشیمانی کند. این اعتراف، نوری بر مناسبات گاه غیرحرفهای حاکم بر سینما میتاباند که حتی بازیگران سطح اول را نیز درگیر انتخابهایی ناخواسته میکند و نشان میدهد که در پس هر لبخند روی پرده نقرهای، ممکن است داستانی از تردید و نارضایتی پنهان باشد.